طنزو سرگرمی

ساخت وبلاگ

کوه نیوز تعطیل شد!!

این خبر کوتاهی بود که صبح روز قبل وقتی بسیاری از کاربران طبق روال معمول مراجعه به کوه نیوز برای اطلاع یافتن از اخبار و اطلاعات و وبلاگ های به روز شده به این سایت مراجعه کردند با آن مواجه شدند و پیرو آن تماس ها و بعضا پیگیری های دوستان کوهنورد به طرق مختلف از یکدیگر آغاز شد و همگان به دنبال چرایی این تطیلی نابهنگام و بی خبر بودند. تا اینکه این خبر در وبلاگ ها انتشار پیدا کرد و پیگیری برخی از دوستان از مدیران کوه نیوز موجب شد مدیریت سایت در خبری علت تعطیلی سایت را اعلام و بیشترین مشکل را در تامین هزینه های مترتب بر آن و عدم امکان تامین این هزینه بدانند.

 درهمین راستا بود که فراخوانی از طرف برخی دوستان صورت گرفت تا با حمایت مالی خود نسبت به تامین هزینه های این سایت اقدام کرده تا این سایت به فعالیت مفید خود ادامه دهد  و در این خصوص پیگیری های زیادی توسط علاقه مندان به کوهنوردی و کوهنویسی صورت گرفت.

 علی ایحال صحبت هایی بین این حقیر و  اساتید محترم کوهنوردی نیز صورت گرفت و به جمع بندی ای رسیدیم که مقرر شد چکیده این مذاکرات در این وبلاگ اعلام شود تا چنانچه مدیران محترم کوه نیوز و دوستان  نظرات و پیشنهاداتی دارند به طرق مقتضی اعلام تا بتوان به جمع بندی نهایی در حل این مشکل رسید.علی ایحال درخواست می شود:

۱- چنانچه امکان دارد مدیران محترم کوه نیوز دقیقا هزینه های مرتب بر اداره این سایت را اعلام کنند تا دوستان بتوانند با بهره گیری از همکاری علاقه مندان لااقل برای یکسال آتی این هزینه را تامین کنند.چرا که داشتن داده های روشن و شفاف کمک شایانی به گرفتن تصمیم درست خواهد نمود.

۲- آیا مشکل مدیران سایت کوه نیوز صرفا منابع مالیست و یا هزینه و فایده را هم در نظر دارند به تعبیری شاید دیگر انگیزه گذاردن این همه وقت برای به روز داشتن سایت را نداشته باشند. با توجه به اینکه مدیران حقوقی هم دریافت نمی کنند و صرف وقت خود نیز نوعی هزینه است.

۳- چنانچه نیاز به تامین نیروی انسانی داوطلب در اداره این سایت باشد آن را اعلام کنند شاید علاقه مندانی باشند که بخواهند داوطلبانه در این امر همکاری داشته باشند.

۴- آیا مدیران کوه نیوز موافق هستند در صورتی که وقت و فرصت و هزینه  آن را ندارند که ادامه فعالیت سایت را داشته باشند مدیریت آن  را واگذار کنند و بعنوان مثال مالکیتش را به نهاد و یا اشخاص دیگری واگذار کرده تا  سایر علاقه مندان نسبت به تامین هزینه و اداره آن اهتمام ورزند.این امر به معنی نادیده گرفتن حقوق معنوی بنیانگذارن این سایت وزین و زحمات آن ها نخواهد بود.

و در خاتمه چنانچه دوستان کوهنویس و کوهنورد و دست اندرکاران سایت کوه نیوز نظر و پیشنهاد و راه کار دیگری دارند خوشحال خواهیم شد اعلام کنند.

 این پست بنا به درخواست تعدادی از دست اندرکاران کوهنوردی نوشته شده و قطعا انعکاس نظرات تمامی دوستان خواهد توانست به تصمیم گیری بهتر در حل این مشکل کند.

با تشکر

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 279 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

طنز کوه تعطیل شد! یا دارد می شود منظورم اینست که دیر بجنبید تعطیل شده است ها بعدا دلتان می سوزد ها گفته باشیم

حتما هم می پرسید چرا؟!  کار و زندگی ندارید که همه اش دنبال چرایی مسائل هستید خب عرض کنیم که:

 مگر بیکاریم و علافیم و کار و زندگی نداریم که بنشینیم اینجا برای شما بنویسیم و  هر و هر و  کر کر بخندید! خب چی به ما می رسه؟ دست بز هم تاحالا نصیبمان نشده حتی عاج فیلی برج میلادی هم تقدیممان نشده اما فحش خار مادر تا دلتان بخواهد! خب اگر ویر هم داشتیم، درد و مرگ  هم داشتیم، عشق معروف شدن هم داشتیم همین چند سال بسمان بود ویرمان خوابید تمام.

زندگی هم خرج دارد برادر من ،خواهر من!کامنت هم که نمی گذارید هی به به و چهچه ما را بکنید. بنابراین دو شرط می گذاریم برای اینکه طنز کوه بماند آن هم برای عاشقانش!

 اول اینکه تعداد کامنت برای هر مطلب زیر پانصد تا دیگر قبول نیست یک دانه کمتر باشد دیگر نخواهیم نوشت کلی زور می زنیم مطلب می نویسیم دو تا کامنت می گذارید! اینم شد وضع؟ تازه این هفت هشت تا کامنت هم می آید  یا کامنت های تبلیغات است که عزیزم وبلاگ خوبی داری به منم سر بزن یا خودمان برا خودمان گذاشتیم و یا سفارش کردیم فک و فامیل و دوست و آشنا با  کلی قسم آیه نوشتند.

دوم اینکه اصلا زندگی خرج دارد و اوضاع مالی بهم ریخته است!

چی؟! ندارم  ننویسم!  اینم شدحرف؟ اینم شد حمایت از فعالان حوزه کوه و کوهنوردی؟ اینم شد حمایت از حقوق  مولفین و مصنفین و مستضعفین.

بنابراین دوستان اگر می خواهید ما بمانیم شماره حسابمان را می دهیم و هر کدامتان ماهی حالا هر چی وسعتان می رسد بخدا توقع نداریم آن هم شب عیدی توی این گرانی آجیل و هیرو ویری و چند عائله ای! خودتان را اذیت کنید والله راضی نیستیم  لطفا هم نگید کمک اسمش را بگذارید غیرت ایرانی یا همیت ایرانی یا کامنت روز یا کامنت شب یا نصفه شب یا نمی دانم حمایت و پشتیبانی از وبلاگ غنی طنز کوه! و یا کمک به مناطق زلزله زده و سیل زده و یا تحت عنوان کمک به وبلاگ نویس بی پول و یا هر اسمی که می خواهید رویش بگذارید برای ما مهم است چی تهش می ماند.

چی؟! ای بابا اگر داشتید یه کمکی به سایت فدارسیون می کردید که هک نشود! ما این ها را نمی دانیم خلاصه در غیر اینصورت نپردازید آقا از الان تعطیل ما رفتیم دنبال زندگیمان!

درسته برادران کوه نیوزی همچین تقاضایی نکردند ولی ما تقاضای کمک مالی داریم کلا رُ کیم

آهای عباس ثابتیان رییس انجمن، راکفلر کوهنوردی اینقدر کوهنورد خارج می فرستی یک پولی هم به مایی که معرفت داشتیم و ماندیم بده که از ایران نرویم بمانیم همینجا خدمت خلق الله کنیم وبلاگ را هم تعطیل نکنیم.

پ.ن مهم:

 دوستان  لطفا  مرحمت کنند تا زمانی که این وبلاگ کوه نیوز و یا عناوین مشابه راه بیفتد تا ما متوجه شیم کی به روز شده است و کی شکر پرانی فرموده است یک نسخه از گاف های کوهنوردی خود و یا دوستان را در هر زمینه ای اعم از  گفتاری و نوشتاری برای ما ایمیل و یا کامنت کنند بی سوژه نمانیم بخدا حیف است کمتر بخندیم.

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 309 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

آقای روابط عمومی: ما نگفتیم آقا حرف تو دهنمون نذارید

آقای سایت: اتفاقا شما گفتید ایناهاش اینم سایت،عکس و فیلم

فرشید: آقا تورو خدا اینجا فیلم پخش نکنید خونواده نشسته! حالا چی هست فیلمش؟ جدیده؟ صحنه هم داره؟

آقای سایت : حالت خوبه منحرف؟ بابا فیلم مصاحبه رو می گیم!

آقای روابط عمومی: برو عمو شاید خبرنگارتون اشتباه نوشته

آقای سایت: اشتباه خودتی بچه جون عین حرف رئیستون بود! شاید ایشون اشتباه گفته ما کارمون درسته

آقای روابط عمومی: اگه کارتون درسته این وضع ورزش...

آقای سایت: اوهوی اوهوی مواظب حرف زدنت باش ها....

فرشید: آقا صلوات بفرستید تورو خدا اینقدر بحث نکنید اگر منافعی ایجاد کرده با هم تقسیم کنید

آقای ترانگو: آقا اگر منافعی هست تورو خدا سهم مارم بدید خیلی برای این صعود قرض بالا آوردیم

آقای سایت: بشین  بابا اگه قراره چیزیت گیرت بیاد پس دستاورد فرهنگیتون چی میشه بعدشم مگه قربت الی الله نبوده؟

فرشید:آقا اگه پولی وسطه ما هم هستیم ها! به خدا شب عیدی یک راس شدم و ده سر عائله!

آقای روابط عمومی: خاک بر اون سرت که اینقدر دور خودتو شلوغ کردی مگه آدم چند تا زن می گیره؟! بعدشم آقای ترانگو! نه عمو پولی وسط نیست ما فقط به دستاوردش داریم فکر می کنیم!

فرشید: آقا راستی گفتید دستاورد یک سریال بود این دختر خانم های گل کوه سناریوشو می نوشتند  به اسم "مشکلات جامعه کوهنوردی زنان ایران" الان سری گوزن ها پنجش اومده می گند یه بکش بکشیه که نگو! کلی هم دستاورد فرهنگی توش نوشته شده یه جا آقاهه می آد به خانمه می گه ببین اگه می خوای کوهنوردی یاد بگیری باید ....

آقای ارشاد: اوهوم اوهوم...استغفرالله  آقا اون کجا دستاورد فرهنگی داشت پروانه نمایشش لغو شد

آقای گدا: آقا به من بی دستاورد کمک کنید خدا از بزرگی کمتون نکنه

فرشید: آقا یه چیزی هم به این بدبخت بدید بالاخره اینم سهمش رو می خواد

آقای روابط عمومی:آقای ترانگو  یه اقامه در گوش این عمو بگو!

آقای گدا: آقا تورو خدا ما وقتی بدنیا اومدیم اذان گوش راستمون گفتند اقامه گوش چپمون الان گشنمه

آقای روابط عمومی: ای بابا دستاورد مهمه عزیز من! اونم فرهنگی بعد تویه مادی.... لااله الا الله بیا عمو این دویست تومن رو بگیر هر چه نکنی نمی ذاریم عدالت این وسط ذبح بشه

فرشید: کی اسم عدالت رو آورد منظور که فرشته جون من نبود؟ ببین رو ناموس من حرف نزن که خون به پا می کنم ها

-هش بابا این فرشته مفت چنگ خودت بزغاله

فرشید: کی بوددددد؟! کی بودددد؟!

طنز کوه: آقا کوه نیوز تعطیل شد اینم دستاورد فرهنگیه؟

فرشید:چه می دونیم بابا خدا کنه توی  وبلاگ ضاله تعطیل شی بری پی کارت لابد می خوان کوه 24 شون رو فعال تر کنند بعدشم مگه وقت اضافه دارند.

ته نوشت ها

-پایگاه خبری وزارت ورزش می گوید : رییس فدراسیون کوهنوردی به تشریح عملکرد فدراسیون در سال 91 و چگونگی اولین صعود به دیواره ترانگو پرداخت و گفت: فدراسیون کوهنوردی همزمان با مباحث فنی، به لحاظ فرهنگی نیز دستاوردهای چشمگیری داشته که قرائت اذان بر قله ترانگو از جمله آن ها بوده است.

-برادر رضایی می گوید: نخیر ایشان گفته اند "صعود تیم ترانگو همزمان با مباحث فنی، به لحاظ فرهنگی نیز دستاوردهای چشمگیری داشته که قرائت اذان بر قله از جمله آن ها بوده است" .

-آقا توره امام هشتم برایمان مشخص کنید که این دستاورد مال ماست مال شماست مال آنهاست مال همه ی ماست؟ باور بفرمایید ترس داریم و و حشت زده می شویم چرا که گاهی اوقات وقتی یک سوالی را می خواهیم از مسئولی بپرسیم نگرانیم که نگوید این مطلب به قصد تشویش اذهان عمومی و حاوی تهمت و افتراست و جای طرحش در حمام عمومی و انظار عمومی نیست.

-البته اینکه تمامی دستاوردهای ما در همه ی عرصه های مملکتی چشمگیر است شما شک نکنید اصولا کارهای محیر العقول و مصاحبه های محیر القول تر و چشمگیرتر فراوان داریم.

-آقا تورو خدا لطفا یک کاری کنید دستاورد فقط چشمگیر باشد  دست و پاگیر نباشد.

-در حال حاضر اینجانب بسیار چشمگیر زده هستم. 

-ما از تمامی دست اندرکاران تقاضا مندیم که این تجربیات گران بها حتی نه به رایگان!! که مجانا!! در اختیار سایر فدراسیون ها قرار دهند مثلا کشتی که اولا اینطوری با اون دو بنده های بی ناموسی جلو انظار نیایند و مثل کوهنوردان لباس پوشیده داشته باشند! و دوما اینکه بعد از هر پیروزی یک کار فرهنگی هم بکنند.

-در راستای همین انجام امور فرهنگی که ما از فعالیت ها چشمگیر فرهنگی این قافله عقب نمانیم پیشنهاد می کنیم آخر هر ماه نماز های وحشت و شب اول قبر در کافه کوه بصورت جماعت برگزار شود.

-حال اینکه یک عده ای وقتی از توی شهر و محل کارشان پایشان را توی کوه می گذارند خودشان می شوند! و همه ی دستاوردها را نادیده می گیرند قصد تشویش اذهان عمومی و خصوصی را دارند.

-البته لازم می دانیم در انتها بالا منبر برویم و یک درخواست بکنیم از هر دو طیف مخالف و موافق (البته بعضی هاشان) که لطفا و خواهشا این موضوع اذان گفتن برو بچ ترانگو را مصادره به مطلوب نکنید. ممنون می شیم.

آقایان اگر شخصی بر اساس اعتقادات مذهبی خود اذان گفته است به عقیده اش احترام بگذاریم و بیاییم اخلاق مدارانه ازآن بهره برداری کاسبکارانه نکنیم

-ما بریم بمیریم

یحمتل پنجشنبه برم دوچرخه سواری و بعد از آن قله سخت تشک رو فتح کنم  و جمعه هم شاید کوه شایدم همه اش رو خوابیدم اینم برنامه آخر هفته ی ما جهت دوستانی که مایلند برنامه هاشون رو با ما تنظیم کنند! البته دیدارهای مردمی هم خواهیم داشت!

 یک تبریک اساسی: دیشب محمد گایینی برای گرفتن یادبود وبلاگ برتر صعود قلم به همراه همسر محترمش آمددر خانه ما و ما تازه فهمیدیم به تازگی ازدواج کرده اند بی اندازه خوشحال شدم . محمد را واقعا دوستش می دارم و همینجا صمیمانه ترین تبریکاتم را به هردوشون عرض می کنم و آرزو شادکامی دارم براشون 

همین جا هم می گم محمد جان  یک شب شام خانه ما دعوت ولی از قبل وقتش را اعلام کن که ما فرصت جیم شدن را داشته باشیم!

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 304 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

این فیض بوک! هم دنیا یا بازیچه ی باز مزه ای شده است ها مثلا یک نفر یک سلام می گذارد می گوید: می خوام یه سلام کنم ببینم چند نفر جواب می دن! و شما هم تو چرتی می نویسی: سلام عزیزم و بعد می خوابی آن بنده خدا هم دلش خوش که تحویلش گرفته ای!

 حوصله ای دارند بعضی ها

گاهی هم مثلا عکس عمه ی مکرمه ی مارا می گذارند می گویند می خواهیم ببینیم چند نفر لایک می کنند؟ خب مشخص است که به علت ارادت خاص دوستان نسبت به عمه ی ما که بعضا ممکن است توی دلشان هم که شده مورد لطف قرار دهند قطعا کلی لایک می کنند.

خب به سیاق همین قرطی بازی ها آقا ما هم می خواهیم از دنیای وبلاگنویسی خداحافظی کنیم منتظریم ببینیم چند نفر لایک می کنند

اما قبل از اینکه این  تهدید را عملی کنیم عرض کنیم  که خر لنگ منتظر هُشه ها!! حواستان باشد.

اصلا دیگه حوصله نداریم طنز بنویسیم که اصولا از وبلاگنویسی خسته شده ایم و با وجود این همه سوژه  حوصله ی نوشتن نداریم آقا این امتیاز این کوفتی را رایگان می دهیم هر که خواست بیاید بنویسد ما هم می رویم دنبال زندگیمان اینقدر هم تو همین دنیای کوچک وبلاگنویسی سوژه هست که اگر هر روز هم بخواهید بنویسید کم نخواهید آورد.

اما بعد

بخشی از مصاحبه ی منتشر نشده ی مرحوم علی محمد مهدور در آن دنیا!! را انتشارمی دهیم اما ممکنست وسط مصاحبه یک دفعه قطع کنیم و یک سریال و چند تا آگهی هم پخش کنیم و بعد مصاحبه را هم سانسور شده تحویلتان بدهیم! اینجا وبلاگیست که دمکراسی در آن حاکم است!!

-سلام آقای مرحوم کوهنورد میشه بفرمایید شما چرا مردید؟

-خب برای اینکه سقوط کردم

-بدون هماهنگی قبلی با ما؟

-خب دیگه سریع پیش آمد فرصت هماهنگی نبود عذر خواهی می کنم

-ولی اگر زودتر گفته بودید ما کلی تجهیزات می گذاشتیم تو پناهگاه!

-خب برای آیندگان این کار رو بکنید هزینه اش رو ما پرداختیم!

چرا سرتان را به سنگ زدید؟

-خب اینطوری کلاس کار بالا می رفت می گفتند طرف سرش به سنگ خورده! حواسش جمع میشه  ضمنا تو کوه سنگ هست لحاف دوشک که نیست که اگر قرار بود سرمان به لحاف دوشک بخوره که این همه دم و دستگاه و نفر و فدراسیون نمی خواست که

-چرا تجهیزات نبود در پناهگاه؟

 -من اعتراف می کنم آن شب همه ی چیز را خودم کش رفته بودم که کشته بشوم و بعد شما سوژه دستتان بیفتند به فدراسیون گیر بدهید خود من آن شب با همه ی سرم ها چای درست کردم کپسول های اکسیژن  را برداشته بودم باندها و چسب زخم ها رو هم را وصل کرده بودم آهنگ اکسیژن گوش می کردم

حکم دادگاه

آقا علی محمد مهدور به استناد اعتراف خودتان در خصوص سرقت تجهیزات پزشکی پناهگاه همانطور که از فامیلت معلوم است شما کلا باطل شدید و بنابراین به استناد قانون مجازات  کوهنوردی به علت اینکه سرتان را به سنگ زدید در صورتی که باید سنگ مارا به سینه می زدید و برای سقوط نا بهنگام در ساعت و روزی که هلی کوپتر نبود شما را به مرگ محکوم می کنیم و باید بمیرید!

-آخه من الانم که مردم

-حرف نزن آقا ما باید دوباره شما را مجازات کنیم تا درس عبرتی بشود برای باقی کوهنوردان تا به موقع و به وقت سر خود را به سنگ بزنند ما اصلا کاری نداریم که شما امکانات داشته اید یا خیر حرفمان اینست چرا بدون هماهنگی با ما سقوط کردید چون اگر هماهنگی کرده بودید ما لااقل یک مصاحبه درست و درمون از قبل تنظیم می کردیم.

..........................................

از: اکبر آقا دریانی  بقال محل دامت افاضاته

به: فرامرز نصیری دامت توفیقاته

عطف به نامه ی نمی دانم مورخ کی شما در خصوص مسائل کوهنوردی و ضرورت پاسخگویی ضمن اینکه عرض می کنیم برو عمو دلت خوشه و دایورت سوال شما به ناکجا آباد اعلام می کنیم:

-مرد بقال از من پرسید چند من خربزه می خواهی؟

-من به او گفتم دل خوش سیری چند؟

البته دل خوش را با ارز مرجع حساب کرده ایم!

در مملکتی که خربزه را از بقال! طلب می کنند عجیب نخواهد بود که در خصوص کوهنوردی همین اکبر آقا دریانی پاسخگو باشد.

پ.ن :از کلیه دوستان و آشنایان که لسانا و حضورا و خصوصا و از طریق اس ام اسی،به طرز فیض بوقی و غیره تولد مارا تبریک گفتند سپاسگزاریم (آن هم زمانی که بیشترین حجم تبریکات تولد از طرف بانک ها و موسساتی! که در آن ها حساب دارید و همراه اول و دوم و سوم! است)و متقابلا از زبان خانواده متولد یافته معزا! از جمیع دوستان تشکرمی کنیم و یادمان باشد تاریخ تولدمان را در فیض بوق میزان کنیم.

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 352 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

و ما حرام کردیم و حرمت قرار دادیم خواندن این پست را برای نسوان، همانا اگر نسوان عاقل باشند آن را نخواهند خواند چرا که بعدا جگر ما را پاره خواهند نمود خصوصا مخصوص خودمان و از برای این جنایت به عذابی علیم و زندانی عظیم گرفتار خواهند آمد.

پس توره جان مادرتان نخوانید خانم های عزیز الهی... (با عزیزالهی اشتباه نشود بین عزیز و الهی فاصله بیندازید) خودم پیش مرگتان شوم نخوانید لطفا

لاکردار یکی دو تا هم نیست که آخه! یعنی باور بفرمایید ترکیدیم بس هدیه و کادو خریدیم شدیم یک راس! و ده سر عائله! دلمان خوش شد که این ولنتاین خارجی ور افتاد تو کشورمان بحمدالله (که نمی دانیم این دری وری ها خارجی چیست که به نافمان می بندند آن هم به تاریخ ملتی که خودش مهد عشق و زیبایی بوده و کم از این جشن ها ندارد.) گفتیم خدارا شکر یک کادو که چه عرض کنم ده کادو به نفعمان شد که دیدیم نخیر! مگر این خانم ها کوتاه بیایند بلافاصله سپندرمذگان را که اسمش را ما هیچوقت نتانستیم خوب تلفظ کنیم گذاشتند تنگش و بیچاره گی از نو و بیچاره شدن از نو!   آخه مای بدبخت چقدر درآمد داریم مگر؟

والله عموما دوستی و ارتباط  و یا به قول این خارجی ها و فیض بوکی ها ریلیشن شیپ و احیانا هفت قرآن در میان ازدواج (که این آخریه به هر حال در این شرایط سخت اقتصادی و مهریه ی ندادنش که حکم زندان دارد و همان که روزی قلبت را جلب کرده بود روز دیگر حکم جلبت را برای ندادن مهریه در دست دارد برای بعضی اشخاص که ممکنست مخیله شان دچار عیب و ایراد شده باشد پیش می آید) یکسری مقدمات و الزاماتی دارد که دانستن آن ها برای آقایان ضرورت انکار ناپذیریست. از طرفی بخش هایی از آن عمومیت دارد و بخش هایی هم خصوصیت  که بسته به نوع شغل و یا ورزش می تواند تغییر پذیر باشد که انجام صحیح،درست و به موقع آن به دوام و قوام رابطه شما کمک شایانی می کند البته نه اینکه خیال کنید پول اصولا به ایجاد عشق کمک شایانی می کند ها هیهات،اصلا و ابدا! البته شما می توانید و مختارید مثل فیلم های هندی و هنرپیشه های خل مشنگ آن عشق را از دریچه ی دو تا آواز خواندن هم ببینید.

علی ایحال توجه به موارد زیر برای زندگی سالم و در ادامه کوهنوردی سالم برای کسانی که احیانا یک جنس مونث در کنار خود دارند الزامی و به دو بخش عمومی و خصوصی تقسیم می شود.  

آنچه که می تواند عمومیت داشته باشد

شما حتما باید توجه داشته باشید اولین روزی که یک خانم پاسخ سلام شمارا داد بلافاصله باید یک عدد دفترچه یادداشت دو هزار برگی! ابتیاع کرده و همیشه همراهتان باشد تا در آن مو به مو وقایع و اتفاقات آشنایی را ثبت و شبی چند بار هم آن ها را بخوانید تا یادتان نرود. چون این امور برای خانم ها بسیار مهم و حیاتی می باشد از جمله اینکه اولین باری که او خندید کی بود؟ کدام رستوان و کافی شاپ رابرای اولین بار رفتید؟ کی و چه وقت اولین بار بغض کرد و به شما زنگ زد؟ اولین باری که دست او را گرفتید کی بود و مدت زمان دقیق آن!! و اینکه یادتان باشد آخرش انگشت های او را با چه حس خاصی لمس کردید و چگونه دستش را ول کردید. اولین باری که شماره موبایلش را با چه ترفندی ازش گرفتید، اولین ایمیل و متن دقیق و کامل آن که برایتان ارسال کرد.و یا اولین باری که شما بیست تا میس کال انداختی و او جوابت را نداد اولین قهر و ناز خانم فراموش نشود.

 فراموش نکنید وقتی تمام این خاطرات  بینتان رد و بدل می شود  و موقع بازگویی و یاد کردن از آن ها  حتی شده بصورت تصنعی لبخند بزنید و از این جملات استفاده کنید  که "عییی یادش بخیر چه روز زیبایی بود آن روز و هرگز فراموشم نمیشه!" هر چند اصلا هم یادتان نباشد. یادتان باشد این جملات را باید در هر بار مرور خاطرات بازگو کنید.

مکررا و مداوما از زیبایی او تعریف کنید و حتی اگر دماغ بزرگی داشت از هارمونی لب ها و دهان و دماغ بگویید. حتی ها موهای مثل سیم ظرفشویی اش که مثل بیابان های استپ با فاصله در سرشان روییده را به یال سیاه اسب وحشی تشبیه کنید و بگویید چه کمند گیسویی هست و یادتان نرود همیشه برایش بخوانید از ناوک مژگان  چو دو صد تیر پرانی بر دل بنشانی ...خلاصه از این دری وری ها و آره و اینا و وای از شب تارم.... حتی اگر ابروانش مثل قلاب ماهیگیری بود و به همه چیز شبیه بود الا ناوک و کمان.

و اما موارد خاص و ورزش خاص مثلا کوهنوردی

اگر وبلاگ نویس باشد اولین کامنت و متن دقیق آن باید یادتان باشد و اگر کوهنورد باشد اولین قله ای که با او رفتید چه بوده و رنگ کوله و مارک کفش هایش چی بوده، دستمال سرش چه شکلی بوده  و چه غذایی همراه آورده بود و حتما باید بگویید چقدر هم خوشمزه بوده. اولین باری که دستش را در کوه گرفتید و اولین یادگار ی که به هم دادید. سالگرد اولین صعود دو نفره و یادمان صعود به یک قله حتما باید در ذهنتان باشد. این ها به تداوم رابطه کمک شایانی می کند.

 همه ی این مسائل می تواند به ایمنی جان شما در کوه کمک کند و اگر این ها را رعایت نکنید احتمال از کوه پرت شدنتان بسیار محتمل خواهد بود. یادتان باشد همیشه صعود های اورا خفن جلوه دهید و اورا در همه ی صعودها اولین بدانید و بگویید اولین زنی که این کار را کرد و آن کار را کرد.  اگر نتوانستید یک اولین برایش علم کنید  حتما یکی برایش بسازید بعنوان مثال این عنوان، اگر یک روز دل پیچه داشت و آمد کوه و صعود کرد بگویید یادش بخیر اولین زن ایرانی صعود کننده با اسهال به فلان قله! و غیره.

 اگر از یک سنگ دو متری هم او را کشیدید بالا یادتان نرود بگویید عجب سر طنابی تو بودی و تو ده طول می رفتی و من دو تا عرض! هم نمی رفتم و من پشتت فقط یومار می زدم می آمدم بالا. و اینکه با چه مهارتی همچین اسلینگ می چسباندی اون لالوها که انگار داشتی دماغ قلقلی می کردی! اگر انگشتش را تو یک گیره کرد بگویید یادش بخیر چه لاخی کردی لای آن سنگه و یا اینکه یادش بخیر 500 متر!! پاندولی دادی آخ هم نگفتی آن هم تازه برای نجات جان من بود وگرنه تو و پاندول شدن!  حالا هر چند این پاندولی نیم متر هم نبوده باشد اگر احیانا پایش را روی قالب یخ های اسمال یخی هم گذاشته بود و با تیشه یخ ها را شکونده بود بگید چه یخ نوردی ای می کردی و چه با مهارت تبریخ می زدی! و غیره. قطعا این موارد به سلامت روح و جسم شما در کوهنوردی با یک خانم از نوع همسر یا ریلیشن شیپ کمک شایانی می کند.

هیچ تا حالا از خودتان پرسیدید چرا اکثر اتفاقات مرگبار در کوه ها  برای آقایان است؟! ما دلیلش را می دانیم عدم توجه به همین نکات ایمنی ای بود که عرض کردیم!

مهم مهم مهم: این را یادمان رفت ته پست بنویسیم که در سالگرد تمام وقایع گفته شده در بالا باید براشان کادو بخرید و به همراه کادو حتما باید یک شاخه گل رز هم باشد در غیر این صورت دخلتان آمده یعنی تیکه پاره شدید.

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 433 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

به بهانه پست کلاغها( فرشته ی عدالت)

-الو سلام فرشته ی عدالت؟!

-بفرما

-حاج خانوم ببخشید یه مصدوم داریم

-کد اشتراکتون چنده؟!

-کد اشتراک نداریم

-خب مصدومتون چیکاره است؟

-کوهنورد!

-اینو می دونم منظورم اسم و رسم داره مایه تیله ای چیزی داره؟

-نه حاج خانوم کارمند ساده بیمارستان آتیه ست  اهل اسلام شهر

-دکی! ما زیر خیابون فرشته کار نمی کنیم برو آقا وقتمون رو نگیر

-ای بابا مشکل چیه حالا چیکار باید بکنیم؟

-امروز که جمعه ست تعطیله فردا هم من مرخصیم! بهش بگو سه تا ضامن معتبر پس فردا بیاره با گواهی کسر از حقوق بررسی می کنیم انشالله  تایید شد هلی کوپتر می فرستیم و اگه اقساطش رو به موقع نده دفعه بعد تو کوه باد کنه براش هلی کوپتر نمی فرستیم

-حاج خانوم اگه می تونست بیاد بره دنبال اینکارا ما که دیگه به شما زنگ نمی زدیم

-این دیگه مشکل شماست حالا خانواده اش هم مدارک رو بیارن ایراد نداره ولی باید ببرند بالا قله بدن خودش امضا کنه امضاشم باید بانک تایید کنه

-چقدر زمان می بره؟

- اگه از الان برید دنبال کاراش یک ماه!

-یک ماه!! تا اون موقع که مصدوم از دست رفته

-این مشکل شماست یعنی  شما می خواهید  ما قوانین رو ندیده بگیریم این عدالته؟!! به من می گن فرشته ی عدالت نه درشکه ی جهالت! اصلا کی می گه برید کوه که هم درد سر برا ما و هم برا خوتون درست کنید

-من عذر خواهی می کنم حالا الان چیکار کنیم

-هیچی مدارک رو تکمیل کنید زودتر بیارید بزاریم تو نوبت!

(دو دقیقه بعد)

-الو فرشته ی عدالت؟

-بفرمایید

- عزیزم یه هلی کوپتر می خواستیم

-واسه کی؟

-برای یکی از بچه های سرشناس اوضاع مالی ردیفه برای آقای....

-ای بابا ایشون رو سر ما جا دارند سلام مخصوص برسونید بگید هلی کوپتر نیم ساعته بلند شده! دو دقیقه دیگه اونجاست!

(صدای خاراندن سر پشت گوشی)

-ولی من که دو دقیقه بیشتر نیست زنگ زدم شما از کجا می دونستی که نیم ساعته هلی کوپتر رو بلند کردید؟

-اولا ما  واسه دوستان کلا هلی کوپترامون برا روز مبادا رو هواست یعنی تا ایشون پاشونو می ذارن تو کوه ما واسشون بلند می کنیم دوما ایناش به تو ربط نداره راستی به حاجی بگو به بچه ها سپردم یه دوتا حرکت راپلر و چند تا معلق هم با هلی کوپتر بزنند تا بچه ها حاجی رو بسکت می کنند سرش گرم باشه

-خدا از بزرگی کمتون نکنه چه فرشته ی مهربونی هستی شما

-بگو عدالت عزیزم عدالت!

- بله حتما

-به حاجی سلام برسون بگو تشریف بیارند این طرف ها

- مرسی هلی کوپتر اومد! چشم چشم بزرگیتون رو می رسونم حاجی هم شمارو می بوسه چقدر دوست داشتنی هستید شما قربان شما خدا نگهدار

راسیتش ما یه عمریه این اسم فرشته ی عدالت رو می شنویم ولی تا حالا ندیدیمش! اما شنیدیم  فرشته خانم عدالت  تیکه ی حقیه! البته  ایشون هم مثل همون آقای بهمن عظیمی هست که سال هاست  تو کو هها قایم شده یواشکی  کوهنوردارو می زنه هنوزم گیر نیوفتاده که انشالله یک روز گیر بیوفته به حق پشن تن!

عمه مکرمه ام گفته اخلاقت رو خوب کنی همین فرشته رو برات می گیرم می گن خیلی هم پولداره

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 365 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

 بله به طور حتم رای من رای کوهنوردان است! و صد البته من یک رای بیشتر ندارم فلذا این می شود که در نهایت حرف حرف من باید باشد! و کسی حق ندارد روی حرف من حرف بزند و در همین راستا استعلاماتی از دفتر اینجانب واقع در هیات تحریریه ی طنز کوه شده است  که در کافه کوه شرکت کنیم و یا در سمینار؟ یا همان  همایش «ایرانیان و صعودهای برون مرزی، تجربه ها، چالش ها، افق ها"  فلذا اعلام می داریم از آنجایی که جمیع شما کوهنوردان ارادت خاص دارید محضر ما! بنابراین ما هم رهنمود حواله تان می کنیم و این یعنی ما خیلی دمکراسی می دانیم.

علی ایحال تقارن همایش چالش ها و مالشها! افق ها و تپق ها! با کافه کوه این جریان انحرافی! که توسط عده ای معلوم الباحال! پایه گذاری شد و این تقارن  هر 75 سال یک بار اتفاق می افتد! به فال نیک می گیریم و حالا که صورت فلکی جبار! در عقرب! افتاده است و با قمر خانم قاطی پاطی شده و کلا اوضاع قمر در عقرب است و این مسئله جز اتفاقات نادر است اینست که روایات متواتر است و البته نقل است در این روز هر کس حاجتی داشته باشد بر آورده می شود و اگر احیایا کسی به در کافه محمد تهرانی و یا سالن همایش دخیل ببندد قطع الیقین بختش باز  می شود (قابل توجه دختران کوهنورد) همینطور روایت است که در این  روز روزه بدارید و با وضو باشید و اگر به  کافه یا سمینار بروید ثواب هفتاد هزار کافه کوه به پایتان نوشته می شود و یا یک نهار مفت در سمینار افتادید.

البته من بالشخصه اعتقاد داریم که سمینار و همایش و حمالش و هم اندیشی  و هم نمی دانم چی چی  ... چیزهای خوبی هستند و می تواند فواید بسیاری برای مسلمین و مسلمات داشته باشد خصوصا که در کشور ما همیشه از این سمینارها استفاده های بسیاری شده است! اصولا سمینار که در افکار عامه و جاهل بعضا سمینهار! هم گفته می شود یکی از گرد هم آیی های بسیار فایده دار است  و مقالاتی که ارائه می شود یک عده ای جایزه ای می گیرند و بعد مقالات را در کتابخانه می گذارند تا دکورشان را میزان کند! و در انتها یک بیلان هم می دهند که ما در کوهنوردی چه ها که نکردیم.

 البته نه اینکه خیال کنید ما این چیرها را ندیدیم و تا حالا سمینار هم نبودیم اتفاقا بودیم خوبشم بودیم زیادشم بودیم و کلی فوایدبرایمان داشته و ما الان "پی اچ دی" سمینار شناسی و سمینار روی از آکسفورد داریم و دروس عمومی و تخصصی آن را با نمرات بالا پاس کرده ایم از جمله واحدهایی چون "چگونه تنظیم کنیم سر نهار برسیم" و "چگونه چرت بزنیم که تابلو نشیم" و یا درس سه واحدی "اول صبح چطور بیای کیف میف را بگیری و بعد جیم بزنی تا سر نهار" و غیره  و همینطور غافل نبوده و نیستیم که چه فوایدی برای کشور داشته  و من الان آمار دارم که چقدر پیشرفت کرده ایم در همین راستا! البته در همین راستای راستا هم که نه حالا یک کمی آن ورتر.

(تر تر تر تر تر تر!!!!)

-آقا این هلی کوپتر وسط این پست و سمینار چیکار می کنه؟!!

-عذر می خوام شما امداد نجات خواسته بودید؟!

-آقا ما کی گفتیم امداد و نجات کی زنگ زدیم؟!

-آخه شنیدیم گفتید چالش ها! گفتیم حتما مشکلی پیش آمده شما به چالش افتادید؟ شاید مصدومی چیزی خدای ناکرده... آب میوه براتون باز کنم؟ بزارید این بالش رو بگذارم زیر کتو کولتون!!

(مشغول خاراندن سر)

 -یعنی!!!!....چه آنکال!!....اینجا ایران بود؟!!!! ما گفتیم چالش اگه می گفتیم امداد چیکار می کردند!!!

بگذریم ادامه:

این همایش همانطور که از نامش پیداست مال ما ایرانیان است پس نتیجه می گیریم اولند در مورد ایرانیان است دوما تجربی است که خب ما در بخش سمینار تجربه های بسیاری داشتیم و چالش ها هم که به هکذا  که معمولا سر اینکه در سمینار کیف می دهند و یا کلاسور و ناهار چی هست؟ چالش های بسیاری همیشه در بین شرکت کنندگان بوده! افقش هم که از الان تهش معلومست! ما بزودی ابر قدرت جهان خواهیم شد و حتی به کشورهای دیگر چالش صادر خواهیم کرد! و در امداد رسانی یاریشان خواهیم کرد.

- آقا عذر می خوام خلبان هستم شما هلی کوپتر و امداد خواستید؟!!

-الله اکبر چی گیری داده این، نه پدر جان کی هلی کوپتر خواست؟ یکی بیاد این خلبان گیر رو برداره ببره الان سمینار داریم پدر جان برو آقا بذا به کارمون برسیم

 بله می گفتیم...به هکذا دیگر مدیریتش هم با ما خواهد بود.

البته حسن همایش اینست که اولا کلی کلاس دارد که همایش بوده ای و دوما شاید یک مدرکی هم بهت بدهند و ثالثا یک نهار مفت و مجانی یحتمل می خوری و بعدش کلاسوری، کیفی، چیزی، بالاخره بی هیچی که نمی شود می گیری و اسمش اینست که کلی هم چالش هیمالیا نوردی هم کرده ای و تازه آنجا می توانی تریپ یادداشت برداری هم داشته باشی و شکل آدم های فرهیخته هم به خودت بگیری و البته نباید غافل بود از میان وعده های ساعت ده صبح و دو بعد ازظهر که قطعا با چای و شیرینی و شاید میوه هم پذیرایی شوید و این میان بهترین زمان برای جبران کسری خواب حین سخنرانی ارائه دهندگان مقالات بوده که می توانید یک چرت ملس هم بزنید البته باید توجه داشته باشید که شب قبل غذاهای نفاخ نخورید چون وقتی چرت می زنید قطعا اراده اندامتان دست خودتان نیست و ممکنست که خدای ناکرده حدث اصغر ازتان سر بزند.

 و لی در نقطه مقابل کافه کوه این جریان انحرافی! چی دارد باید بروید در کافه محمد تهرانی عین کمون حلاج ها بلرزید و تازه پول چای هم بدهید و یک مقداری جوک تعریف کنید و بر گردید تازه آخرش می گویند رفتی کافه النگ دولنگ بار کرده ای آمده ای. البته در کافه شما می توانید بگویید بخندید و بشنوید و جوک های آخرین ورژن را رد وبدل کنید و به تکرار مکررات هر جلسه بنشینید و خودتان را معرفی کنید و آخرش هم عکس شهدای! کافه کوه دست بگیرید چند تا عکس بیاندازید و پاشید بیایید.  در هر صورت اینجانب اگر سمینار بیاییم که تا آخرش خوابیم و اگر کافه کوه بیاییم یک ریال پول نخواهیم داد از الان گفته باشیم.

-عذر می خوام قربان شما امداد نجات خواسته بودید بیست تا هلی کوپتر دم در پارکه! شما فقط کافیه اشاره کنید به اندازه ی کافی هم تو کوه موها فرستادیم!

-الله اکبر از این امداد رسانی به موقع!  حاجی ایشون با شما کار دارند!

-بفرما جانم

-سلام حاج آقا قربان یه بیست تا هلی کوپترهم دم در پارکه که احیانا کسی تو سمینار از پر خوری و مقالات صدمن یه غاز بالا آورد سریع برسونند بیمارستان. حاجی یه دویست  تا هم فرستادیم قله و مله ها و دماوند!!!

(حاجی)

-آورین آورین

(حاجی در ادامه ی سخنان خود در همایش)

ما امروز با افتخار اعلام می کنیم که در امداد و نجات کوهستان حرف اول را می زنیم و به خودکفایی رسیدیم و قویا اذعان می کنیم هیچ مصدومی از بی امدادی نمرده و نخواهد مرد ما امروز در نقطه ای قرار گرفتیم که به کشورهایی چون آلمان هم امداد و نجات صادر می کنیم  و در آمد ارزی حاصله از آن را به کشور باز می گردانیم ...ما....

-اوهوی فرشید بزغاله پاشو دیر شد نمی خوای بری سر کار چقدر می خوابی تو آخه!

-عزیزم... الهی دورت بگردم بذا یه خرده دیگه بخوابم...باشه؟ بوس بوس...

اوه تو عالم خواب نزدیک بود سوتی بدم

بعله!!...خونواده ای داریم ما ها یه خواب خوش هم نمی تونند به ما ببینند!

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 299 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

خدا نکند ما به چیزی گیر بدهیم و سوژه ای دستمان بیوفتد تا روزگار طرف را سیاه نکنیم ول کنه معامله نیستیم  در همین راستا عنوان پست "در ذهن مسئولین چه می گذرد؟!" پرستو ابریشمی بهانه ای شد تا ما فکر کنیم کلا و واقعا در ذهن بعضی مسئولان ما که یحمتل برخی مسئولان ماقبل و مابعد کوهنوردی را هم شامل می شود چه می گذرد. (توجه بفرمایید گفتیم بعضی و برخی تا راه فرار برای خودمان بگذاریم و هیچکس هم به خودش نگیرد!! خدای ناکرده بگن این یارو داره اتهام می بنده. این را می گویند حواس جمعی و یکی به نعل یکی به میخ)

خوشبختانه! اخیرا اسناد ویکی لیکس پرستو ابریشمی توسط برخی عوامل اجرایی! منتشر شده و ما ازش یک مکالمه بگم؟ بگم؟ شنیدیم و متوجه شدیم پشت در های بسته ی این مافیای کوهنوردی! متشکل از پرستو! و ابریشمی! چه دارد می گذرد! ما هم چون نمی توانیم بنشینیم یک لقمه نانمان را سق بزنیم و کلا بسیار علاف و بیکار بوده و پول یامفت مملکت را می گیریم و تراواشات فکری از ذهنم خودمان  در ومی کنیم اراجیف زیر را سر هم بندی کردیم و تحویل شما می دهیم

در ذهن بعضی مسئولان چه می گذرد؟

ابتدای دریافت حکم ریاست

-خیلی وقت بود منتظر بودم به همچین جایی برسم حالا می دونم دهن کیارو سرویس کنم

-گمونم رقیب من برای احراز این پست الان داره حسابی می سوزه فلان لقش اصلا فکرشو نمی کرد من انتخاب بشم. حال کردم اساسی خورد تو پوزش عیب نداره هر وقت زیاد سوخت بزنه تو آب اونم آب تگری

-فکرشو بکن برادر زنم امشب منو با ماشین دولتی ببینه چه حالی میشه گمونم دق کنه! به درک کم تحقیرم کرد آویزون

-اولین کاری که باید بکنم چند ماموریت داخلی و خارجی  برا خودم تدارک ببینم تحت عنوان بازدید و این چیزا فازی می ده

-آی کیف می ده از فردا همه جلو پات بلند میشند و تو جواب سلامشونو فقط با اشاره سر می دی تریپی داره ها

-آخیش  دیگه زنم نمی تونه غر بزنه که تو این مملکت هیچی نشدی

-امشب برا زنم  یه کادو توپ می خرم نه پر رو می شه از امشب باید با یک مرد قاطع طرف بشه

-حالا که قدرت گرفتم میرم امشب خونه می گم دیگه مادرت حق نداره زود زود بیاد اینجا و چند روز بمونه

-گفتم مادر زن گرفتن یه مادر زن! جدید هم بد فکری نیست ها

-زنم هر چی دلش هم بخواد براش می خرم اصلا با پول میزنم تو صورتش می گم بیا اینم پول یه عمر می گفت خرجمون به دخلمون نمی رسه

-چه دقی کنه باجناقم وقتی شب حکم منو تو تلویزیون بخونند

-خب کلی فامیل بیکار داریم باید بیارمشون سر کار دیگه زنم هم دست از سرم بر می داره مدام نمی گه کی بچه های خواهرمو دستشونو به یه کاری بند می کنی! این مارو با این فامیلاش کشت

-باید حسابی جا پامو محکم کنم حساب کتاب نداره یه دفعه فردا گفتند از فردا تو دیگه رییس نیستی

-خدا کنه ماشینی که بهم تحویل می دن بنز باشه اگه بخوان از این پراید آشغالیا بدن عمرا تحویل نمی گیرم

-از امروز باید کاملا جدی باشم و یه دسیپلین خشک داشته باشم

-بصورت تصنعی هم باید لبخند داشته باشم و وانمود کنم سعه صدر زیادی دارم

-بهتره برای اینکه حسابی همه کارمندا ماستاشون رو کیسه کنند  فردا از یکی یک بهونه بگیرم آنی بگذارمش در اختیار کار گزینی تا حساب دست بقیه بیاد بدونن مسجد جای اظهار فضل نیست

-گفتم مسجد به هر حال باید بسا ط نماز جماعت رو هم راه بندازم نگن مدیر بی دینو ایمونه حرف در میارن خب

-حسابی باید تو این چند وقت خودم رو ببندم و روابطمو زیاد کنم حساب کتاب نداره فردا دیدی گفتند دیگه رییس نیستی بتونم سریع جای دیگه ای برم

اواخر دوره ی ریاست

 -منتقد و کارشناس مسائل شغلی و کسی که دغدغه مردم دارد

در ذهن ما چه می گذرد؟!

(با صدای فرهاد)

 تو فکر یک سقفم

یک سقف بی روزن

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 282 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:48

 

ما به عنوان آقای فرشید تصمیم داریم کماکان به روشنگریهایمان در کوهنوردی ادامه دهیم  فلذا باز در راستای یکی از این روشنگری هایمان می پردازیم به پرستو ابریشمی و وبلاگ به اصطلاح خاک خوبش.

پرستو ابریشمی در وبلاگ به اصطلاح خاک خوب که می بایست به نقش زنان در حمایت از ما مردان در کوهنوردی بپردازد مطالبی سراسر موهن گفته است که قلب هر مرد با غیرت ایرانی را به درد می آورد وی در نوشته ای موسوم به "در ذهن مسئولین چه می گذرد؟!" به اصطلاح نقدی زده است بر فدراسیون کوهنوردی و شخص ریاست آن. اینجانب در حال حاضر کتابی در دست تالیف دارم تحت عنوان "نقش کلیدی زنان در آشپزخانه" که بزودی به چاپ خواهد رسید! و می تواند زن ایرانی را در عرصه های بین المللی مطرح کند.

اما بعد

خانم ابریشمی نوشته تان را خواندم و فقط می توانم بگویم متاسفم و بترسید از روزی که ما مردهای غیور و متعصب ایرانی به خشم بیاییم و همین حقوق اندکتان را که نباید می دادیم اما از سر خیر خواهی و نوع دوستی دادیم پس بگیریم به گمانم کمی زیادی بهتان اضافه حقوق دادیم.

این به اصطلاح نویسنده و مثلا مربی کوهنوردی  چون هیچ کارنامه ی درخشانی ندارد! آیا بهتر نبود به جای برگزاری کلاس های بی حاصل کوهنوردی که هیچ ثمری برای زنان ندارد  به برگزاری کلاس های  خیاطی و آشپزی و خانه داری بپردازد  تا موجب نشود زنان این مرزو بوم از خانه و خانه داری دور بمانند! آیا بهتر نیست پرستوی ابریشمی تجدید نظری در خود داشته باشد .این به اصطلاح مربی سعی کرده است با تمسک به عقاید فمنیستی خود که از غرب آمده است از حقوق به اصطلاح زنان دفاع کند و بگوید زنان در کوهنوردی کشور ما خیلی دخالت داشته اند زنانی که باید به کار بچه داری و تربیت فرزندان پرداخته و وقت ارزشمند خود را در آشپزخانه و شوهر داری و گلدوزی صرف کنند افتاده اند در کو هها و مثل این مرفهین بی درد و این غربی ها وقت خود را د رکوه ها تلف می کنند. خانم ابریشمی عذر بدتر از گناه می آورید؟

پرستو ابریشمی که حتی سواد آن چنانی هم ندارد و به اذعان خودش هنوز دارد درس می خواند! واین همه درس می خواند تازه که بشود چی؟ آخر باید به کهنه شوری بچه بیوفتد  ودر حال حاضر با کمال تاسف بنا به اظهار خودش  به سبک غربی گربه نگه می دارد!. که این حیوان مویش مضر است بعد آمده به نقد فدارسیون پرداخته است و از آقای شعاعی که دارد برای کوهنوردی زحمت می کشد انتقاد کرده است زهی خیال باطل.

ایشان همچنین که به طور اتفاقی تلویزیون تماشا کرده و حتما تا قبل از آن مشغول تماشای ماهواره این تهاجم فرهنگی بوده و فقط با پیامک دوستان فهمیده که باید تلویزیون کشور خود را نگاه کند بعد می خواهید تحت تاثیر القائات غربی ها قرار نگیرد!

شما زن ها اگر می خواهید رسالت تاریخی و اجتماعی خود را به جا آورید و مورد احترام و تفقد و حمایت ما مردها قرار بگیرید به جای اینکه از اصل مهم خانه داری دوری کنید و به کوه نوردی بپردازید بهتر نیست به امر حمایت از ما مردها بپردازید و چنانچه  به کوه علاقه دارید که این می تواند حق شما باشد اما چارچوب و ضابطه دارد. چرا که اصولا ما ورزش را هم برای خانم ها مباح می دانیم بنابراین پیشنهاد می کنیم اگر می خواهید در این ورزش مفرح مشارکت داشته باشید ما به شما می گوییم چگونه!

   می توانید کوله های همسرتان و یا برادر و پدرتان را ببندید و همه چیز آن ها را مرتب کنید تا هم به پیشرفت این ورزش همت کرده باشید و هم به امر مقدس خانه داری پرداخته باشید وهر وقت آن ها از کوه برگشتند به ایشان خسته نباشید بگویید و برایشان چای بیاورید. اگر شوهر یا برادر و یا پدر شما به افتخاری در این ورزش نائل شوند قطعا شما هم در پشت جبهه به عنوان حامی و کسی که در زمان نبود همسر نسبت به نگهداری بچه ها و خانه داری  اقدام کرده سهیم خواهید بود و این تبریکی را که به ما می گویند قطعا به شما هم می رسد.حال خود منصفانه قضاوت کنید کدام بهتر است؟!

بلی! این راهیست اصولی که ما مردان به شما پیشنهاد می کنیم

خانم ابریشمی حال که شما سوالاتی از فدارسیون که در راس مدیریت آن مردانی چون نگارنده  قرار دارند پرسیده اید بد نیست به سوالات زیر پاسخ دهید.

  سولات زیر از این به اصطلاح مربی کوهنوردی در ذهن می آید

1- شما که دارید درس می خوانید آیا نمی دانید جمع بستن با "ین"غلط است و "مسئولان" درست است و نه "مسئولین"؟

2- آیا شما همه ی این برنامه ی مورد اشاره ورزشی را دیده ای اگر دیده ای آگهی های آن برنامه چه بوده است؟

3-شما بهترنیست به گربه هاتان توجه داشته باشید تا انتقاد از کوهنوردی؟

4- بهتر است به ما بگویید این خانم ها در امر خانه داری چه  کرده اند و چه اندازه سطح علمی آشپزی خود را افزایش داده اند؟ که حالا از کوهنوردی انتظار دارند!

5- به جای دفاع از مرحومه لیلا اسفندیاری بهتر نیست یک فاتحه برای ایشان بخوانید تا حالا چند بار سر خاک ایشان رفته اید و خیرات داده اید؟!!!

6- آیا بهتر نیست به جای انتقاد از کوهنوردی کمی به فکر شام و نهار حامد باشید که پای چشمانش گود افتاده است؟

7- این همه تعصب فمنیسیتی این تفکر وارداتی و غربی برای چیست؟

8- اصولا آیا شما وکیل مدافع زنان هستید که اعتراض می کنید؟!

و سوالات متعدد دیگری که قطعا پاسخ مستدلی برای آن ها نخواهید داشت و پاسخ آن ها میزان برداشت غلط شما از ما مردان کوهنورد را قطعا تغییر خواهد داد.

در همین رابطه وبلاگ به اصطلاح گل کوه مطالبی تحت عنوان "گوزن ها" انتشار داده  و از ضایع شدن حقوق به اصطلاح زنان داد سخن رانده  درهمین رابطه یاداشت زیرتحت عنوان "بزغاله ها" توسط هیات تحریه ی طنز کوه منتشر می شود.

وبلاگ گل کوه سلسله مطالبی از سلسله گیسویان این مرزو بوم انتشار داده تحت عنوان گوزن ها ما هم بنا گذاشتم مطالبی در خصوص بزغاله ها انتشار بدهیم که نگویند آقایان کم آوردند این نمی شود که خانم ها بشوند آهوی دشت زنگاری ما آقایان بزغاله ته انباری هم نشویم فلذا معروض می دارد:

 یکی از نکاتی که این گل کوهیان عزیز معترض هستند اینست که چرا آقایان حقوق زنان را پاس نمی دارند که ما این موضوع را یک بی رحمی و سندروم هارنس گونه! می دانیم و آن را رد می کنیم چرا که ما بسیار حقوق زنان را پاس می داریم

به عنوان مثال زنان شاغل ما وقتی سر برج حقوق خود را می گیرند همه اش را ما می گیریم و برایشان مراقبت می کنیم و حقوقشان را پاس می داریم. آیا زنان از پاسداشت حقوق تعریفی دیگری دارند؟! خب گاهی هم پیش می آید که عصبانی می شویم حتما انتظار ندارید که ما شلاق را بر داریم به جان یک رهگذر سر کوچه بکشیم که طفلک دارد می رود دنبال یک لقمه نان برای زن و بچه اش چرا که اصولا چراغی که به خانه رواست به مسجد حرامست! بدِ بد کاری که نمی دهیم  یک غریبه بزننتان اینست که نمی دانیم چرا این خانمها به جای تشکر به ما خرده می گیرند و خود را گوزن می دانند و ما را بز هم نمی دانند.

خب اگر وادارتان می کنیم آشپزی کنید می خواهیم آشپزی یاد بگیرید تا اینکه یک وقت میهمانی چیزی آمد سرافکنده نشوید و نگویند خانه ی مادرش هیچی یاد نگرفته ما برای آبرویتان این کارها را می کنیم! این عوض تشکر از ماست؟ اگر می گوییم چای برای ما بریزید می خواهیم چای درست کردن را یاد بگیرید و مثل ژاپنی ها خوب مراسم چای را به جا آورید و یک وقت آن را روی پای میهمان نریزید . چه وقت و کی و  چه موقع اعتراض داشتیم که چرا لباس هایمان اتو کردید؟ یا اینکه حقمان نیست بگوییم وقتی  داریم فوتبال می بینیم جارو برقی روشن نکنید. آخه انصاف هم خوب چیزیه . مدام می گویید حقوق ما پایمال می شود اصلا فیش حقوقیتان را بیاورید ببینیم این ماه چقدر اضافه کار گرفتید تا حقوتان را مثل همیشه پاس بداریم و اگر حرف زیادی بزنید آن را هم قطع کنیم.

آهای ضعیفه این شام ما چی شد؟!

خونواده هایی در بین این خانم ها پیدا می شند ها!!!

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 401 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:50

                                      زن

همزمان با فرارسیدن 8مارس روز جهانی زن، بنیاد حمایت از حقوق زنان با همکاری سازمان فرهنگی شوهر ستیزان جوان در نظر دارد جشنواره ای تحت عنوان «دنیای بدون شوهر» برگزار نماید. از کلیه علاقه مندان به شرکت در این جشنواره دعوت می شود تا مقالات خود را با یکی از موضوعات زیر به دبیرخانه جشنواره ارسال نمایند.

محورهای مقالات:

-         شیوه های مشابه سازی 8مارس با 21سپتامبر

-         نگرشی بر راه های سادیسمی کردن شوهران

-         راهکارهای مقابله با طول عمر مادرشوهر

-         بررسی روش های نوین سمپاشی منزل جهت دفع آفات شوهرداری

-         شناسایی علل بهداشت گریزی شوهران

-         مروری بر آخرین فناوری های روز دنیا در تعیین دقیق موقعیت مکانی شوهر

-         تبیین نقش حساب بانکی پدرشوهر در خوشایندسازی زندگی مشترک

-         روش های خنثی سازی دزدگیر ماشین و تله موش جیبی شوهران

-         بررسی شیوه های کشتارجمعی خانواده شوهر

-         نقش خر کردن شوهر در تسهیل نیل به اهداف اقتصادی

-         نگاهی به روش های ذوب تدریجی زبان خواهرشوهر با اسیدهای خوراکی

-         واکاوی جمله ی حکیمانه «برای یک زن مهم نیست شوهرش کجا باشد؛ همینکه بداند به شوهرش خوش نمی گذرد برای او کافیست».

-         نقد و بررسی فیلم سینمایی «جدایی شوهر از پول»

-         تجزیه و تحلیل رابطه بین پاشنه 10سانتی کفش و قطر جمجمه شوهر

-         راهکارهای اجبارسازی شوهران به خرید کادو بمناسبت روز جهانی زن

-         تاریخچه ی شوهرکشی در ملل مختلف

شرایط شرکت در جشنواره:

فقط دختران و زنان اعم از متاهل و مطلقه حق شرکت در جشنواره را خواهند داشت و دبیرخانه جشنواره از پذیرش مقالات آقایان حتی با تغییر جنسیت و استفاده از لوازم آرایش معذور است.

جوایز جشنواره:

نفر اول: تندیس جشنواره، لوح تقدیر و کمک هزینه سفر به جزیره شوهرخوارها

نفر دوم: لوح تقدیر و مجموعه کامل کتاب های دکتر سیمین شوهرکش

نفر سوم: لوح سپاس و سی دی آموزش دفاع شخصی و مبارزات خانگی علیه شوهر

مهلت و نشانی ارسال مقالات:

از کلیه شرکت کنندگان تقاضا می شود مقالات خود را حداکثر تا تاریخ 8مارس سال دیگر به نشانی دبیرخانه جشنواره واقع در تهران، بلوار زن روز، خیابان خورشید بانو، کوچه خانوم گل، پلاک1+12 ارسال فرمایند.

 

                                   چاپ شده در مجله اینترنتی دخت ایران

طنزو سرگرمی...
ما را در سایت طنزو سرگرمی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : caricbaz carictoon بازدید : 353 تاريخ : 15 / 12 / 1391 ساعت: 6:47